تعطيلات عيد فطر، و در ادامه تعطيلات تابستاني يك هفته اي نزديك بود و يكماه در خانه نشستن خسته مان كرده بود برنامه سفر را براي بازديد از استان زنجان و كردستان برنامه ريزي كرده بودم كه بنا به دلايلي برنامه در روزهاي آخر تغيير كرد و سفر را به شهر ياسوج استان بوير احمد و استان فارس برنامه ريزي كردم.

معمولا شروع تعطيلات عيد فطر جاده ها و اماكن ديدني شلوغ ميباشد بنابراين يك روز بعد از تعطيلات، راهي ديار بوير احمد شديم

صبح زود روز پنج شنبه راه افتاديم، در مسير به شهرضا رسيديم و زيارتي از امامزاده شاه رضا انجام داديم تا هم عرض ارادتي كرده باشيم و هم كمي خستگي راه از تنمان بدر شود.

 

بعد از زيارت دوباره به جاده زديم و پس از گذر از سميرم و پيچ و خم هاي جاده به سمت تنگه بي بي سيدان رفتيم قبل از رسيدن به تنگه در زير پل ماشين را كنار رودخانه پارك و بساط نهار را پهن كرديم تا مجبور نباشيم به خاطر نهار وسايل زياد داخل تنگه ببريم، بعد از صرف نهار كه به علت وجود باد و خاكي بودن محيط هوا هم يه مقدار گرد و خاكي شد و بعد از بازي بچه ها كنار رودخانه راه افتاديم سمت تنگه

آب بازي بچه ها در كنار رودخانه اي كه از سمت تنگه بي بي سيدان مي آبد

 

 قبلا يكبار در وسط هفته به تنگه بي بي سيدان رفته بودم كه سفرنامه اش را در پست هاي قبلي گذاشته ام اما اينبار در تعطيلات روز دوم عيد فطر بود كه رسيديم و كمي شلوغ بود براي ورودي هم 5000 تومان هر ماشيني ميگرفتند. به هر حال جهت رفع خستگي و اينكه وقت براي رسيدن به ياسوج زياد داشتيم خودرو را پارك كرديم و زديم به تنگه و هيجان رد شدن از آب و ...

 

عبور هيجاني از داخل تنگه بي بي سيدان 

 

منطقه باز و كم عمق تنگه بي بي سيدان

 

 بعد از بازديد از تنگه و آبشارهاي زيباي بي بي سيدان و صرف ميوه و استراحت كوتاه راهي شهر ياسوج شديم. در مسير با گذشت از گردنه هاي زيبا و شاليزارهاي برنج و و رودخانه و طبيعت اطراف جاده  هنگام اذان مغرب  بود كه وارد شهر ياسوج شديم

 با ورود به شهر  به اولين نانوايي كه برخورديم نيش ترمزي كرديم و براي شام نان را خريداري كرديم و درباره اسكان از نانوايي سوال كرديم، او هم مدرسه اي كه در كوچه كنار نانوايي بود  را نشاني داد. ما هم بعد از خريد نان به آنجا رفتيم اما كلاسها پر شده بود بنابراين در مدرسه با مبلغ 10 هزار تومان چادر زديم و وسايل شام را آماده كرديم، قبل از خواب هم يه دوش در حمام مدرسه گرفتم و راحت و آسوده به خواب رفتيم تا فردا انشاءالله

 

 مدرسه اي با امكانات حمام - آشپزخانه - سرويس بهداشتي در شهر ياسوج كه شب اول را آنجا گذرانديم

 

صبح بعد از صرف صبحانه راهي ديدن آبشار شهر ياسوج شديم

يكي از اصلي ترين جاذبه هاي شهر ياسوج آبشار یاسوج است که ،با ارتفاع 10 متر، در 3 کیلومتری شمال شهر یاسوج قرار دارد و از آب چشمه‌هایی که از دل کوه‌های زاگرس می‌جوشد به وجود آمده است

به علت اينكه روز آخر تعطيلي بود و اكثر افراد از سمت آبشار برميگشتند ورودي آبشار بسته بود بنابراين ما از طريق يك راه فرعي وارد محوطه آبشار شديم كه تقريبا شلوغ بود و هوا هم در زير آفتاب گرم بود اما باد و سايه خنكي داشت ماشين را كنار جاده پارك كرديم و وسايل ميوه و ... را در كوله پشتي ريختيم و از كنار رودخانه كه آب بسيار كمي داشت و از زير سايه درختان رفتيم سمت آبشار شهر ياسوج

 

 مسير پياده روي به سمت آبشار شهر ياسوج از زير سايه سار درختان و در كنار رودخانه كم آب

 

در حاشيه آبشار ياسوج تفرجگاهي زيبا احداث شده است كه در كنار جنگلي پوشيده از بلوط، چنار، گردو، سيب زيبايي منطقه را دوچندان نموده است

در بالاي سر آبشار آلاچيق هايي زيبا گذاشته بودند براي استراحت و دور همي خانواده ها كه يكيش هم نصيب ماشد و فرصتي براي تجديد قوا براي رفتن به زير آبشار

 

 آلاچيق هايي كه قسمت بالاي آبشار شهر ياسوج قرار داشت

 

بعد از كمي استراحت راه افتاديم سمت خود آبشار، جهت ديدن آبشار بايد از روي لوله هايي كه براي انتقال آب استفاده ميشد حركت ميكرديم كه در پايين اين لوله ها هم آب سردي با عمق تقريبا 1 متر بود و اگر كسي داخل ميافتاد ديگه بايد سرماخوردگي را به تنش ميمالوند.

لوله هاي انتقال آب كه براي ديدن آبشار يا بايد تن را به آب يخ بزنيد يا از روي آنها عبور كنيد

 

آبشار شهر ياسوج با آبي بسيار سرد و زلال

 

بعد از بازديد از آبشار و مسير زيباي رسيدن به آبشار شهر ياسوج دنبال مكاني براي برپايي نهار ظهر و استراحت گشتيم كه به علت شلوغي در مكاني با فاصله از آبشار نهار را كه كته گوجه بود توسط آشپز گروه يعني برادرم آماده شد. وبقيه افراد در پهن كردن و جمع آوري كمك كردند.

 

برادرم كه  آشپزي گروه رو در دست گرفته بود در حال تهيه ناهار ظهر روز دوم(البته خودش خام گياه خواره)

 

بعد از صرف نهار و استراحت كوتاهي راهي مقصد بعدي برنامه يعني تنگه مهريان شديم كه در فاصله تقريبا 5 كيلومتري جاده ياسوج به سمت اقليد است. قبل از تنگه مهريان امامزاده حسن عليه السلام ميباشد كه در پايين دست امامزاده رودخانه با چشم اندازي زيبا از جنگل هاي بلوط ميباشد.

در قسمت بالا دست رودخانه جوي آب تميزي با سرعت زياد جريان داشت كه شيطنت برادرم گل كرد و خواست تا رفتينگ در اين جوي را امتحان كند بنابراين به بالادست جوي رفت و خود را به داخل آب انداخت سرعت آب او را با خود به سمت ما مي آورد و خنده و شادي را براي همسفران به ارمغان آورده بود. اما دفعه دوم برادرم خواست كمي ما را اذيت كند بنابراين وقتي خودش را به آب انداخت اول وانمود كرد كه نميتواند خودش را نگه دارد و آب او را با خود ميبرد ولي كمي كه جلوتر رفت واقعا نتوانست خودش را نگه دارد كه باعث شد همسر فداكار به ياريش بشتابد ولي چشمتان روز بد نبيند همسر هم در آب افتاد و دونفري خيس آب بالاخره توانستند خودشان را نگه دارند و از آب بيرون بيايند. هر هر و كر كر خنده بود كه فضا را پر كرده بود و تا مدتها با ديدن كليپ اين اتفاق خدا را شكر ميكرديم و ميخنديديم.

رفتينگ برادم در رودي كوچك در ميان جنگلهاي بلوط كنار امامزاده حسن (عليه السلام) شهر ياسوج

 

بعد از آب بازي هيجان انگيز برادرم و شوق  و خنده همسفران گفتيم تا اتفاقي نيافتاده به پايين دست رودخانه برويم

در رودخانه همسفران كوچولو ما قايق بادي كه برادرم به پيشنهاد من آورده بود را به آب رودخانه انداخته و لذت قايق سواري را در اين سفر حس كردند.

 

 قايق سواري همسفران كوچولو در رودخانه كنار امامزاده قبل از تنگه مهريان

 

بعد از قايق سواري راهي امامزاده شديم جهت زيارت بعد از زيارت و نماز با خادم آنجا به گپ و گفتگو پرداختيم آدم خيلي باحالي بود و از مسافراني كه به اينجا ميآمدند و با رها كردن رباله و صداي ضبط خودروهايشان حرمت امامزاده را نگه نميداشتند شاكي بود وقتي فهميد ما از قم آمديم بسيار خوشحال شد و از برادرش كه در قم طلبه بود سخن گفت و ....

امامزاده حسن (عليه السلام) در نزديكي مهريان شهر ياسوج با رودخانه اي در پايين دست و طبيعتي زيبا از جنگل بلوط

 

 

 خادم زحمت و كش و مهربان و مهمان نواز امامزاده حسن عليه السلام شهر ياسوج

 

بعد از گفتگوي طولاني با اين خادم عزيز از شب ماني در اين مكان گفتيم و ايشان با استقبال از ما خواست كه يا در حسينيه امامزاده برويم يا به پشت امام زاده كه حالت ايوان داشت و فضاي زيبا و دلنشين رو به جنگل هاي بلوط و صداي آب رودخانه آرام بخش خوابمان بود برويم ما هم طبيعت جنگل و رودخانه را انتخاب كرديم. سپس راهي تنگه مهريان كه در فاصله نزديك قرار داشت رفتيم.

این تنگه در دره ای با درختان چنار و پوشش گیاهی جنگلی درختانی همچون بلوط ، بنه ، گردو و زالزالک با طبیعتی دل انگیز و بسیار زیبا در مسیر عبور رودخانه که در تمامی ماههای سال دارای آب فراوان بوده واقع شده است .

 

براي عبور از تنگه بايد بارها پا را به آب تنگه زد و خيس شد و خدا را شكر كرد

 

 

 طبيعت زيباي تنگه مهريان شهر ياسوج

 

 

فراتر از قله

 

در ادامه زيبايي هاي تنگه مهريان 

 

 

زيبايي هاي تنگه مهريان و محلي عميق جهت شنا

 

بعد از تنگه نوردي هيجان انگيز تنگه مهريان واستراحتي كوتاه در تفرجگاه و محوطه ابتدايي تنگه يواش يواش شكم ها به قار و قور افتاده بود  به مغازه اي رفتيم و تعدادي آب ميوه و كيك خريديم كه چشمان برادرم به سيخ هاي گوشتي افتاد كه همانجا كبابي ميكردند و فكري در ذهنش(شكمش) خطور كرد كه به پيشنهاد برادرم قرار شد با توجه به وقتي كه داشتيم تا خواب امشب را آبگوشت بزنيم بنابراين چهار سيخ گوشت خام و دوغ محلي و نان و ... گرفتيم كنسرو لوبيا هم كه داشتيم و با نخودهاي از قبل خيس شده در شيشه هاي نوشابه راهي كمپ مان  در امامزاده شديم براي يك شام بيادماندني در طبيعت زيباي ياسوج

 

هنگام غروب محل كمپ كه سكوت شب و صداي رودخانه و پرندگان آرام بخش خوابمان بود

 

 

جاتون خالي آبگوشت توي اون طبيعت زيبا واقعا چسبيد

 

بعد از صرف شام و مرور خاطرات  همراه با خنده شادي يواش يواش از خستگي روز هر كس به خواب عميق شب فرو ميرفت هنگام نماز صبح با صداي اذان از مناره هاي امامزاده بيدار شديم و بعد از خواندن نماز صبح و كمي خواب صبحگاهي اماده شديم براي رفتن به سمت استان فارس و آبشار زيباي مارگون

در مسير شهر ياسوج استان بويراحمد تا مارگون استان فارس با عبور از روستاها و جنگلها و رودها مسير زيبايي به وجود آمده است كه حس زيبايي را به انسان منتقل ميكند و بايد با احتياط بزنيد به اين جاده ها تا اين حس زيبا را از نزديك احساس كنيد.

 بعد از عبور از روستاها و عشاير درمسير و گذر از پيچ و خم جاده بالاخره به روستاي مارگون رسيديم در روستا مرغ تازه و ديگر مواد لازم جهت تهيه نهار خريداري كرديم و به سمت آبشار رفتيم.

آبشار مارگون به دلیل بن بست بودن و واقع شدن در دره پرشیب، دارای فضای کمی برای نشستن و پارک خودروست که در هنگام ازدیاد گردشگران به ویژه در روزهای تعطیل فصل تابستان، مشکلات ترافیکی زیادی برای گردشگران و روستاییان پدید می‌آید.

جهت ورود به محوطه آبشار مبلغ 5 هزار تومان براي هر خودرو ميگرفتن كه ما هم داديم بعد از ورود چند كيلومتري خاكي رفتيم تا به آخر خط رسيديم در اينجا ميتوانيد خودرو را پارك كرده و با حمل وسايل به سمت آبشار برويد كه مسير سربالايي و تقريبا طولاني ميباشد و جاي زيادي هم براي اتراق كنار آبشار نيست و هم ميتوانيد با ورودي 10 هزار تومان وارد يكي از باغ هاي باصفا شويد و خودرو را با خيال راحت در محوطه باغ پارك كرده و كمپ خود را برپا كنيد و با خيال راحت و سبك بال به سمت آبشار برويد. ما راه دوم را كه بهتر بود را انتخاب كرديم.

جايي كنار رودخانه درون باغ بساط را پهن كرديم بعد از استراحتي كوتاه و آماده كردن مرغ و برنج و قايق سواري بچه ها در رودخانه يواش يواش راه افتاديم سمت آبشار مارگون

قايق سواري بچه ها در رودخانه كنار كمپ مان در باغي كه نزديكي آبشار بود البته خودمان هم از اين قايق سواري بي نصيب نمانديم

 

 

مسير رسيدن به آبشار زيباي مارگون

 

آبشار مارگون

این آبشار در حقیقت سرچشمه رودخانه است و در بالای کوه هیچ رودخانه ای نیست، بلکه از بدنه دیواره صخره ای کوه، بیش از چند هزار چشمه وجود دارد که آب از آنها به بیرون ریخته میشود.

از این حیث این آبشار هم بزرگترین و هم مرتفع ترین آبشار چشمه ای در جهان است.

آب این آبشار در گرم ترین فصل سال بسیار خنک و زیر 10 درجه است.

نمايي كلي از عظمت و زيبايي آبشار مارگون كه از وجود چند هزار چشمه از دل صخره اي بلند ايجاد شده است

 

زيبايي و عظمت اين آبشار رو بايد از نزديك درك كنيد بنابراين شما رو دعوت ميكنم به اينجا سفر كنيد و زيبايي خالق زيبايي ها رو ببينيد و كيف كنيد و لذت ببريد و شكر كنيد.

 

اينجا دوش حمام طبيعي و سرد هم داشت - يكي از روزنه هايي كه آب با فشار از آن بيرون ميزد

 

يكي ديگر از روزنه هاي كف صخره بلند كه آب به صورت عمود بر آن به بيرون جاري بود

 

حتي ميتوانيد وارد برخي روزنه هاي صخره بشيد و اينطوري عكس يادگاري با آبشار بگيريد

 

اينجا خيلي حال ميده، خدايا باز هم شكرت كه يكي ديگر از  زيبايي هاي  خلقتت را نشونم دادي

 

عظمت آبشار مارگون رو ميتونيد با انسانهايي كه در مقابل آن ذره اي شده اند، حس كنيد

 

 اينجا آبشار هزار چشمه است، به چشمه هايي كه از جاي جاي صخره جاري است دقت كنيد

 

 اگر بخواهم از جاي جاي اين آبشار زيبا تصاوير بگذارم بايد اين سفرنامه را از تصاوير آن پر كنم بنابراين شما را دعوت ميكنم به اين آبشار زيبا بياييد تا خود از نرديك شاهد اين همه زيبايي باشيد

 بعد از ديدن اين زيبايي خداوند و گذران ساعتي در كنار آبشار و خيس شدن و يخ زدن پاها از آب سرد  و ورج و وورجه بچه ها ديگه يواش يواش به سمت محل كمپ روانه شديم براي تهيه ادامه نهار و استراحت.

محل كمپ، و برادرم در حال تهيه جوج جهت صرف نهار در اين طبيعت زيبا (جاتون خالي)

 

بعد از خوردن نهار و استراحت ديگه يواش يواش آماده شديم تا راهي ادامه سفر بشيم و طبق برنامه تا قبل از تاريكي هوا خودمان را به اردكان برسانيم جهت چادر زدن براي شب ماني در اين شهر خنك و سرد

 در مسير از روستاي كمهر كه در نزديكي مارگون هست گذشتيم كه ميتوانيد در اين روستا اسكان فرهنگي و يا ويلا و خانه جهت شب ماني بگيريد مسير زيبايي را پشت سر گذاشتيم تا به اردكان برسيم

جاده زيباي مارگون تا سپيدان كه پيست اسكي پولادكف و درياچه برمفيروز نيز در اين جاده قرار دارد

 

نزديكيهاي غروب بود كه به پارك شهر اردكان رسيديم و كمپ را در همان پارك برپا كرديم و بعد از نماز باز هم برادرم شام را كه سوپ مرغ بود را آماده كرد كه در آن هواي سرد و خنك جايتان خالي حسابي چسبيد و بعد شام هم دوباره بازي بچه ها در پارك و گپ و شادي و خنده و ... سپس با سردتر شدن هوا به زير پتوها خيز برداشتيم تا شبي را در اردكان كوهستاني و خنك سپري كنيم

سوپ مرغي كه برادم  درست كرده بود كه در آن هواي خنك و بعد از آبتني آبشار مارگون حسابي چسبيد

 

صبح نزديك ساعت 7 بود كه ديگه وسايل رو جمع و جور كرديم و بچه ها از من سوال ميكردند كه كجا ميخواهيم برويم و من با اين جواب كه ميخواهيم به يك تنگه ديگه برويم به نام تنگه بستانك(بهشت گمشده) آنها را به هيجان آوردم و خوشحال شدند از اينكه يك آب تني و تنگه نوردي ديگه در پيش دارند

 بعد از جمع و جور كردن وسايل و مقداري خريد و زدن بنزين در داخل شهر اردكان زديم به جاده  زيبايي ديگر جهت رسيدن به كامفيروز با شاليزارها و برنجهاي معروفش كه تنگه بستانك(بهشت گمشده) در نزديكي آن قرار دارد.

در ضمن درمسير به تنگه بستانك ميتوانيد از تفرجگاه چشمه ششپير و تفرجگاه گشنگان نيز ديدن كنيد كه ما به علت نبود وقت كافي فقط از زيبايي هاي جاده لذت برديم تا به مقصد برسيم

شاليزارهاي پله اي برنج و طبيعت زيباي منطقه در مسير اردكان به كامفيروز

 

از اردكان تا بهشت گمشده تقريبا 60 كيلومتر مسير زيبا ميباشد كه حدود 1 ساعت زمان ميبرد

بالاخره به كامفيروز رسيديم و از مغازه اي در آنجا مقداري ميوه خريديم و سپس راهي تنگ بستانك شديم با ورودي 5000 تومان براي هر خودرو  وبعد از پارك كردن ماشين در محوطه ابتدايي افرادي بودند با موتور سه چرخ و قاطر كه با مبلغي وسايل شما را تا آبشار تنگه ميبرند ما هم يك موتور سه چرخ با مبلغ 10 هزار تومان گرفتيم و وسايل و همسفران كوچولو و خودم سوار بر آن شديم تا به آبشار و ابتداي تنگه رسيديم

سه چرخه اي كه كرايه كرديم و همسفران كوچولو سوار بر آن تا وسايل را به ابتداي اصلي تنگه برسانيم

 

البته ميتوانيد كمپ خود را كمي جلوتر از پاركينگ خودرو در كنار رودخانه برپا كنيد بدون اينكه بخواهيد وسايل را تا كنار چشمه و آبشار برسانيد ولي اگر بخواهيد زيبايي هاي بهشت گمشده را ببينيد شايد كمي خسته شويد اينطوري پياده روي بيشتري داريد.

در ضمن اين را هم در نظر داشته باشيد كه سرويس بهداشتي در كنار پاركينگ وجود دارد و اگر كنار آبشار كمپ بزنيد و بخواهيد از سرويس بهداشتي استفاده كنيد تقريبا 20 دقيقه‌اي طول ميكشد تا به سرويسهاي بهداشتي برسيد.

كمپ خود را در در كنار چشمه آب و روبروي آبشار برپا كرديم و برنج و وسايل ناهار را نيمه آماده كرديم تا راهي زيبايي هاي اين بهشت گمشده بشويم

ابتداي تنگه بستانك(بهشت گمشده) - جاري شدن آب در محيطي وسيع از دور و اطراف به صورت پلكاني آدم رو به وجد مياره

 

اين تنگه زيبا نه تنها شما بلكه كوچولوهاي همسفر را هم به وجد مي آورد

 

براي ادامه مسير تنگه بايد پاي در آب جاري گذاشته و آبشار نوردي و خيس شدن را نيز به آن اضافه كنيد

 

در اين مسير از اين نوع تصاوير زيبا و مينياتوري زياد خواهيد ديد

 

در ادامه با آبشار نوردي و گذشتن از آبشاري تقريبا بزرگتر از بقيه به بالاي آن رسيديم و تنگه را با هيجان و لباسهايي تقريبا خيس شده ادامه داديم

 

در حال تخليه انرژي بر بلنداي آبشار فتح شده و ادامه مسير تنگه

 

 باز هم زيبايي و باز هم آب و صخره و آبشار و بركه و درخت

 

هر چه جلوتر ميرفتيم به زيبايي هاي تنگه افزوده ميشد و آب با شكافتن صخره ها و سنگ ها راه خودشو پيدا ميكرد و جلوه زيبايي از نقش خودش بر روي صخره ها به يادگار مي گذاشت و به ما انسانها مي فهماند مشكلات هر چه قدر سخت و محكم باشند با اميد و سعي و تلاش خستگي ناپذير ميتواني صخره هاي سخت مشكلات را بشكافي و راهت را باز كني و پيش بروي و وقتي برميگردي و به آبراهي كه ساخته اي نگاه مي اندازي آن موقع هست كه آن را زيبا ميبيني و شاد ميشوي و شكر پروردگار جهانيان را به جاي مي آوري

شكافتن صخره اي سخت توسط آبي زلال و نرم و آبراهي زيبا در بهشت گمشده فارس

 

بدون شرح....

 

در ادامه تنگه به بركه آبي درون تونلي غار مانند رسيديم كه داراي عمق 6 متري بود ولي آب آنقدر زلال بود كه كامل انتهاي بركه مشخص بود و اينجا ديگه هيجان به اوج خودش رسيد و باعث شد تن را به آب بسيار سرد و بهتر بگم آب يخ تنگه بزنيم و از سرماي آب جيغ و داد بزنيم تا سرماي آب رو كمتر حس كنيم.

در حال شنا و آبتني و تخليه انرژي در بركه اي زيبا درون تونلي غار مانند با آبي بسيار يخ و زلال و شفاف

 

بعد از شناي هيجان انگيز باز دوباره مسير را ادامه داديم تا ببينيم اين آب از كجا مي آيد و با عبور از بركه عميق آب باز هم زيبايي هاي تنگه ما را دست به دوربين كرد تا باز هم عكس هاي يادگاريمان را خاطره اي كنيم براي روزها و سالهاي بعد

ادامه زيبايي هاي مسير تنگه به سمت سرچشمه اول بعد از شناي در بركه آب زلال

 

يكي از سرچشمه هاي تنگه كه آب گوارا از زير اين تخته سنگ غار مانند جاري است، در اينجا ميتواني بايستي و آب بنوشي و سلام بر حسين (عليه السلام) را بر زبان جاري كني

 

 

در اينجا بايد نفس بكشي و ريه ها را پر از اكسيژن خالص كني بدور از دود و خاك و آلودگي، نفس بكش نفسكش (:

 

اين دو همسفر كوچولو  هم همپاي ما تا سرچشمه آمدند. خسته نباشيد دلاوران كوچك، خداقوت

 

در ادامه و كمي بالاتر از سرچشمه اول سرچشمه كوچك دوم قرار داشت كه بايد بازهم بالا ميرفتي تا به سرچشمه برسي از سرچشمه بعدي ديگر آب تنگه قطع ميشود و آب ديگر درون زمين است و طبق گفته اهالي بعد از 500 متر ادامه روي تنگه دوباره آب نمايان ميشود كه به علت كمبود وقت ادامه تنگه را نرفتيم ولي اگر قسمت شما طوري برنامه ريزي كنيد كه بتوانيد تا انتهاي تنگه را حتما برويد مطمئنا زيبايي ها ي زيادتري خواهد بود

در ادامه مسير و باز هم عكس شادي از اين طبيعت زيبا

 

هر چي من تصوير از اين تنگه زيبا بزارم باز هم نميتوانم زيبايي هاي آن را به شما نشان دهم بنابراين باز هم شما را دعوت ميكنم كه همت به خرج دهيد و خودتان بياييد و  زيبايي هاي بهشت گمشده را از نزديك ببينيد.

ديگه بايد اين طبيعت زيبا رو با زيباييهاش تنها بزاريم و مسير اومده رو برگرديم.

به محل كمپ رسيديم و ديگه خيلي گرسنه و تشنه شده بوديم ابتدا هندوانه را كه با قرار دادن در آب چشمه خنك شده بود دخلش را آورديم  تا ناهار را كه نيمه آماده كرده بوديم آماده شود.

پس از صرف ناهار به علت كمبود وقت سريعا موتور سه چرخ را كرايه كرديم و وسايل و بچه ها را بار زديم و راه افتاديم سمت پاركينگ و بعد از آن جمع و جور كردن ماشين و ديگه وقت نبود كه برنامه تنگه براق را كه از زيبايي هاي ديگر استان فارس است را اجرا كنيم   انشاءالله در برنامه اي جداگانه اين تنگه زيبا را هم از نزديك لمس كنم.

باز دوباره زديم به جاده و زيباي هاي مسير كامفيروز به سمت اقليد كه در ادامه اين زيباييها را با شما به اشتراك ميگذارم

شاليزارهاي برنج كامفيروز كه رد شدن از ميان اين شاليزارها و بوي خوش برنج مشامتان را قلقلك ميدهد و نفس كشيدن را آسان ميكند

 

شاليزارهاي برنج، اينجا شمال است اما در استاني به نام فارس 

 

اينجا طبيعت هر لحظه رنگ عوض ميكند، شاليزارهاي سبز برنج در كنار گندم زارهاي زرد

 

جاده زيباي كامفيروز به سمت اقليد،‌ حتما تجربه كنيد

 

در اين مسير هر لحظه دوست داري ترمز كني و بيايي پايين عكس بگيري و حالشو ببري واقعا مسير مسيري زيبا و ديدني است از دشت به درياچه اي از آب از درياچه به كوه ميرسي از كوه به جنگل از جنگل به روستا و عشاير و ...

درخت بنه (پسته كوهي) كه برادرم را به آنطرف جاده كشاند جهت جمع آوري آن البته هنوز خوب نرسيده بود

 

در ادامه مسير به چادر عشاير برخورديم و از آنجايي كه من هر وقت عشاير عزيزمان را در جاده ميبينم به بهانه گرفتن دوغ و ... به سراغشان ميروم اينبار هم با اينكه زمان كم داشتيم اما پايم ياري گاز دادن به خودرو را نداشت و كنار جاده ترمز كرديم تا به سراغ عشاير خونگرم استان فارس برويم

پيش به سوي عشاير و دوغ و كره و گوسفند و طبيعت و زيبايي و زندگي

 

برادرم كه سريع با آنها خودماني شد و چايي را در محفل گرمشان داخل چادر مهمان آنها شد من هم به عكس برداري از طبيعت زيباي منطقه پرداختم و بچه ها به سراغ گوسفندانو زنان هم با زن عشايري به سمت مشك پر از دوغ او رفتند

محفل گرم عشاير استان فارس و مهمان شدن برادرم به چاي عشاير خونگرم اين خطه از ايران عزيزمان

 

محل كمپي زيبا از عشاير استان فارس در مسير زيباي كامفيروز به اقليد

 

 بعد از ديدن و گپ زدن با عشاير خونگرم و واقعا مهمان نواز اين استان زيبا همسفران هر كدام سهميه دوغشان را خريداري كردند و به سمت خودروها روانه شدند جهت ادامه مسير به سمت آباده و شهرضا

همسفران با سهميه هاي دوغ خوشمزه عشايري در حال بازگشت به سمت خودروها

 

باز هم جاده را ادامه داديم ديگه هوا يواش يواش داشت تاريك ميشد و غروب بود كه به تونل اباصالح المهدی (عج) اقليد رسيديم

اين تونل  بزرگترین تونل ایران و یکی از طولانی‌ترین تونل‌های خاورمیانه است

طول این تونل ۲ هزار و ۶۱۰ متر و عرض تونل 8 متر است ساخت این تونل ده کیلومتر از گردنه تیمارگان را حذف و سبب کاهش طول مسیر محور اقلید ـ یاسوج شده است

 بعد از عبور از اقليد نماز را در پمپ بنزين خوانديم و راهي آباده شديم در آباده از داخل شهر رفتيم و طبق قولي كه برادرم داده بود كنار يك فالوده و بستي ايستاديم تا طعم خوشمزه فولوده شيرازي را بچشيم. واقعا خوشمزه بود اگر از آباده رد شديد حتما فالوده آن را امتحان كنيد

 

بستي و فالوده داخل شهر آباده كه باعث شد طعم خوشمزه فالوده شيرازي را بچشيم(جاتون خالي)

 

بعد از آباده به سمت شهرضا و خانه پسر عمه ام رفتيم و شب را در آنجا گذرانديم و صبح به سمت شهر مان قم راه افتاديم و سفر پرخاطره خود را به پايان رسانديم.

 

در پايان از خداوندگار بزرگ و مهربانم سپاس گذاري ميكنم كه منت بر سرمان گذاشت و باز هم لياقت ديدن زيبايي هاي خلقتش را نصيبم كرد و تجربه اي ديگر به تجربياتم افزود باشد كه بنده اي خوبي براي او باشم. انشاءالله

نظرات شما عزیزان: